امشب آیا عشق می بیند مرا
می شوم با یاد او از خود جدا
امشب آیا این قلم خوش می رود
می نویسد حس زیبای مرا
امشب آیا دشت پاییز دلم
از بهار عشق می گیرد صفا
تا شوم مشغول گلدان و گلی
پر کند در خاطرم یاد تو را
کاش می خواندی مرا ، می دیدی ام
تا که جان گردد برای تو فدا
سوی من از جانبت آید صدا
می دهی هردم به قلبم این ندا
هی مگو آیا ؟ هرگز ! چه وقت ؟
هین مشو هم ناله با فریاد ها
دلخوش و آرام باش و پر ثمر
تا شوی آزاد و مسرور رها